موانع ، پی آمد ها وکلید های طلایی ارتباطی
یک ارتباط ساده یا یک مجموعه ارتباطات، خواسته یا ناخواسته، از پیش تعیین شده یا اتفاقی، فعال یا منفعل به هرحال یکی از ابزارهای کلیدی ارضاء نیازها، کسب نتایج و...
هر کار ما نوعی ارتباط است؛ ما هر روز، به گونههای مختلف با یکدیگر در ارتباطیم تا اندیشهها، احساسات و تمایلات خود را به یکدیگر منتقل کنیم، میزان علاقه و احترام خود را نشان دهیم و رنج و اندوه، شادمانی و خرسندی و شک و دودلی خود را دیگران در میان گذاریم.
یک ارتباط ساده یا یک مجموعه ارتباطات، خواسته یا ناخواسته، از پیش تعیین شده یا اتفاقی، فعال یا منفعل به هرحال یکی از ابزارهای کلیدی ارضاء نیازها، کسب نتایج و متجلی ساختن آرزوهای ماست. روابط ما، مطلوب یا نامطلوب، شکل دهندهی بخش عمده ای از اوقات روزانهی ماست.
ما ارتباط برقرار میکنیم تا: کسب اعتبار کنیم، شکوه و گلایه کنیم، به یکدیگر کمک کنیم، عقاید خود را ابراز کنیم، به توافق برسیم، ناسزا بگوییم، ادب خود را نشان دهیم، هشدار دهیم، ترغیب و تشویق کنیم، فرمان دهیم، با دیگران دوست شویم، دیگران را به بفریبیم،تقلب کنیم، تحسین کنیم، گپ بزنیم، معاشرت کنیم، مبادله و معامله کنیم، دست نیاز به سوی دیگران دراز کنیم
از بحرانها جان سالم به در بریم، اطلاعات و اخبار را رد و بدل کنیم، از دیگران پذیرایی کنیم،باز جویی کنیم، چیزی بخریم، چیزی بفروشیم.
مهارت در ایجاد رابطهی مناسب با دیگران بر تواناییها و اعتماد به نفس ما میافزاید، استعداد و دست آوردهایمان را مینمایاند و احترام و قدردانی دیگران را جلب میکند.
هرچه بهتر با دیگران رابطه برقرار کنیم، مسئولیتهایمان را بهتر به مرحلهی اجرا میگذاریم و در نتیجه در حرفهی خود موفق تر بوده و درآمد بیشتری را به خود اختصاص میدهیم. نحوهی ارتباط ما در میزان حمایت و کمکی که از سوی دیگران دریافت میکنیم، مستقیماً تأثیر میگذارد و راهی را میگشاید تا افکارمان به سهولت مجال تجلی یابند، پذیرفته شوند و در نتیجه تحقق پذیرند.
تحقیقات نشان میدهد که قریب هفتاد درصد از خطاها در محیط کار صرفاً ناشی از ارتباط ضعیف است.
مدیران عوامل زیر را مانع از یک ارتباط صحیح و مناسب در محیط کار معرفی میکنند:
1. فقدان دانش و اطلاعات
2. مشخص نکردن اولویتها به طور دقیق
3. گوش نکردن
4. فقدان درک کامل سخن گوینده و قصور در پرسش
5. فکر از پیش پنداشته
6. عدم توجه به نیازهای دیگران
7. خوب فکر نکردن و زود نتیجه گیری کردن
8. از دست دادن صبر و شکیبایی و وارد بحث و جدل شدن
9. کمبود وقت
10. حال و حوصله نداشتن
11. تلاش نکردن برای چاره جویی
اگر این مشکلات شناخته و بر طرف نشوند، میتوانند تأثیر ارتباط ما را با دیگران به شدت کاهش دهند. به طور کلی ناتوانی در ایجاد ارتباط مؤثر، پی آمدهای زیر را در بر دارد:
1. از دست دادن کار
2. عدم ایجاد تفاهم
3. احساس بی علاقگی نسبت به محیط کار
4. بی خوابی
5. فروکش کردن شور و اشتیاق
6. عدم کارآیی و در نتیجه ایجاد خطا
7. کاهش در قدرت تولید
8. کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس
9. ناکامیو خصومت
10. پرسنل افسرده و غمگین
11. روحیهی ضعیف
12. کاهش خلاقیت
13. تضیف روحیهی فعالیت گروهی
14. تغییر دادن مکرر پرسنل
15. عدم حضور در محل کار
طبیعی است ما قطعاً نه میخواهیم و نه میتوانیم که عواقب چنین نتایجی را تحمل کنیم.
اصول شش ماده ای ارتباطات
ارتباط تأثیر ژرف و عمیق در کم و کیف زندگی و روابط ما با دیگران دارد. رعایت شش اصل اساسی زیر شما را یاری میکند که در ارتباط با دیگران به لحاظ مسائل شخصی، احساسی، اجتماعی و مالی موفق شوید.
اصل ارتباطی شماره 1
همه کارهای ما نوعی ارتباط است
تمام لحظات زندگی ما آکنده از پیامهای شفاهی و غیرشفاهی، ارادی و غیرارادی است. زبان، تنها وسیلهی ارتباطی نیست. کلماتی که ما بر زبان جاری میکنیم، بر حسب موقعیت، فقط بین هشت تا بیست و چهار درصد پیام ما را تشکیل میدهند و به این ترتیب در دنیای گستردهی ارتباطات، تنها مشتی از خروارند.
لباسی را که هر روز میپوشیم، پیام آور تصویری است که از خود بر ذهن داریم و نمایانگر ارج و حرمتی است که برای خویش قائلیم. اتومبیلی را که میرانیم، خانه ای را که در آن زندگی میکنیم، زیور آلات و ملزوماتی را که به خود میآویزیم، همگی این پیام را به دیگران منتقل میکنند که چه احساسی نسبت به خود داریم و انتظار داریم که دیگران چگونه با ما رفتار کنند. وقتی لوازم شخصی خود را روی میز میگذاریم پیام دیگری را دربارهی خود به دیگران منتقل میکنیم.
وضع نشستن و راه رفتن نیز حاکی از احساسات و گرایشات ماست.
اصل ارتباطی شماره 2
چگونگی ارسال یک پیام چگونگی دریافت آن را معین میکند.
کلماتی را که بر زبان میآوریم، بسیار بیشتر از آنچه تصور میکنیم حاوی پیام هستند. حجم و آهنگ صدا، نوع نگاه کردن، وضعیت ایستادن، نحوهی خم شدن سر، همگی به شنونده کمک میکنند تا کلمات ما را تفسیر کند و پیام آن را دریابد.
بنابراین اگر چه ممکن است نا خودآگاه مراقب این موارد در هنگام ارسال پیام خود نباشیم، اما باید توجه داشته باشیم که به هر حال شیوهی دریافت و استنباط یک پیام دقیقاً به شیوهی ابراز آن بر میگردد.
اصل ارتباط شماره 3
آنچه اهمیت دارد دریافت پیام است و نه ارسال آن.
بسیار اتفاق میافتد که پیام به آسانی مغایر با منظور ما دریافت شد. بنابراین منطقی است که بگوییم ارتباط واقعی پیام است که شنونده استنباط میکند نه آنچه گوینده میگوید.
به بیانی دیگر، صرفاً حسن نیت ما در ارسال پیام کافی نیست، بلکه عملکرد و بیان عملکرد و بیان ما باید بتواند نیت خیر خواهانهی مان را منتقل کند.
اصل ارتباطی شماره 4
چگونگی آغاز پیام، اغلب حاصل ارتباط را تعیین میکند.
همه ما بارها این احساس را تجربه کرده ایم که به علت استنباط نادرست در آغاز یک پیام، منظور گوینده را یکسره کج فهمیده ایم. بنابراین، اگر مراقب نباشیم، همان چند کلمهای که در آغاز سخن بکار میبریم کافی است که دیگران را به برداشتی نادرست از سخنان ما سوق دهد و موجب رنجش و آزردن آنها شود. به همین دلیل بخشی از موفقیت در هر ارتباطی به کم و کیف آغاز سخنمان بستگی دارد.
اصل ارتباط شماره 5
ارتباط یک خیابان دو طرفه است
در یک ارتباط خوب دو عامل دخالت دارند. ارسال درست پیام و دریافت درست پیام. بنابر این اگر تنها به این بسنده کنیم که نقطه نظرهای خود را روشن و منطقی و قانع کننده بیان کرده ایم، موفق به ایجاد یک ارتباط نیستیم. بلکه، صرفاً در مقام سخنوری و اندرزگویی بر آمده ایم.
به این ترتیب اگر مایلید رابطهی شما به موفقیت و کامیابی بینجامید، باید نقطه نظرهای طرف مقابل را بشنوید و به روشنی درک کنید.
اصل ارتباطی شماره 6
ارتباط یک رقص است
اگر چه رد و بدل کردن پیام و اطلاعات ارتباط نامیده میشود، اما در واقع ارتباط تنها محدود به این اعمال نیست. به بیانی دیگر، وقتی یک پیام واحد را با فرد یا جماعت متفاوتی در میان میگذاریم، آن را هر بار به شکل تازه ای مطرح میکنیم، زیرا در این فاصله مجال بیشتری داشتهایم تا بیاندیشیم و نکاتی تازه را بیاموزیم و در نتیجه نگرشی تازه را در عبارات خود ملحوظ کنیم. به علاوه، هر بار که یک موضوع خاص را با افراد و یا گروههای متفاوتی در میان میگذاریم، کسانی که پیام ما را دریافت میکنند به لحاظ تجارب گذشته، نظامهای اعتقادی و زمینههای فرهنگی مختلف، هر کدام استنباط متفاوتی از گفتههای ما دارند.
از این رو، نیروهایی که ما را به هم ارتباط میدهند متفاوت خواهند بود و در نتیجه روابط متفاوتی نیز برقرار میگردد و رقص ارتباط به گونهی دیگری اجرا میشود.
آیا تا به حال این حالت را تجربه کرده اید که به سهولت قادرید مطالب خاصی را با فردی در میان بگذارید اما وقتی همین مطالب را برای دیگری مطرح میکنید، احساس میکنید که نمیتوانید نقطه نظرات خود را به صراحت شرح و بسط دهید. علت این امر، فعل و انفعالات ارتباط است که بین شما و طرف مقابل برقرار میشود. این است مفهوم رقص ارتباط.
مترجم: محمد رضا آل یاسین
منبع:http://www.shamisapsy.com/psy_ertebatat4.htm
به نقل از:
روانشناسی و مشاوره
https://www.google.com/reader/view/#stream/feed%2Fhttp%3A%2F%2Fmohsenazizi.blogfa.com%2Frss.aspx